که‌ڵکی ته‌بلیغی له کچانی گه‌نج له هه‌ڵبژاردنه‌کانی ئێراندا:

               


               














این وزیر می‌شود آن به زیر می‌رود
این پیاده می‌شود، آن وزیر می‌شود
صفحه چیده می‌شود، دار و گیر می‌شود                               
این یکی فدای شاه‌، آن یکی فدای رُخ‌
در پیادگان چه زود مرگ و میر می‌شود
فیل کج‌روی کند، این سرشت فیل‌هاست‌
کج‌روی در این مقام دلپذیر می‌شود
اسپ خیز می‌زند، جست‌وخیز کار اوست
جست‌وخیز اگر نکرد، دستگیر می‌شود                                      
آن پیاده‌ی ضعیف، راست راست می‌رود                                       
کج اگر که می‌خورَد، ناگزیر می‌شود
هرکه ناگزیر شد، نان کج بر او حلال‌
این پیاده قانع است‌، زود سیر می‌شود
آن وزیر می‌کُشد، آن وزیر می‌خورد
خورد و بُرد او چه زود چشمگیر می‌شود
ناگهان کنار شاه خانه‌بند می‌شود
زیر پای فیل‌، پهن‌، چون خمیر می‌شود
آن پیاده‌ی ضعیف عاقبت رسیده است
هرچه خواست می‌شود، گرچه دیر می‌شود
این پیاده‌، آن وزیر... انتهای بازی است‌
این وزیر می‌شود، آن به‌زیر می‌شود

شاعر : محمد کاظم کاظمی